تا جسم بو تراب نهان در تراب شد
گردون به فرق خاک نشینان خراب شد
با یک مدینه غربت و یک کوفه درد و غم
مانند شمع سوخت و لب بست و آب شد
وقتی که بازگشت حسن از کنار قبر
از سوز ناله اش دل زینب کباب شد
چندین ستاره در دل شب خون گریستند
تا نیمه شب به خاک نهان آفتاب شد
پاداش آن مروت و مردانگی و عدل
روی علی ز خون سر او خضاب شد
کاش این چنین نبود و نباشد شنده ام
بین همه سلام علی بی جواب شد
فریاد می زنند شب و نخل و چاه ها
و الله بر علی ستم بی حساب شد
در مجلس شهید همه آورند گل
امشب سرشگ دیده زینب گلاب شد
میثم سزد که نسل جوان گریه ها کنند
بر رهبری که پیر به فصل شباب شد
حاج غلامرضا سازگار