دست من افتاد اما آبرویم را خرید
مادرم ام البنین شد نزد زهرا رو سپید
گر چه با صورت به مهر کربلا کردم سجود
آبرویم را همین یک سجده در عالم خرید
سجده ی کردم به روی مهر لبهای حسین
که صدای ذکر آن را زینب از خیمه شنید
بی وضو و بی تیمم بود گر چه سجده ام
فاطمه جای تیمم دست بر رویم کشید
تا صدا کردم اخا ادرک اخا دیدم حسین
دستهایش بر کمر بود و به مقتل می دوید
تا سرم را روی زانو مادرم زهرا گرفت
اشک پاک دیده اش بر چشم خونبارم چکید