چه شب ها که از آهم افروخت چاه
نمی بود اگر اشک ، می سوخت چاه
زبس بستر اشک من خاک شد
دل خاک هم ، در غمم چاک شد
دلم،سر پی گریه در چاه داشت
که شب چاه و چشمه ، به هم راه داشت
دلم ریخت بَس اشک و آهش به چاه
زد، از چشم و دل ، آب و آتش به چاه
چو یک چاه ؛ از دردم آگاه شد
پر از اشک ، دامان هر چاه شد
پس از گریه ی های های علی (علیه السلام)
شده چشمه ها ؛ چشم های علی(علیه السلام)